کد مطلب:28756 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:101

خبر دادنِ پیامبر از ویژگی های خوارج و سرنوشت آنها












2627. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله - درباره حَروریّه -:از اسلام تجاوز می كنند، همانند درگذشتنِ تیر از هدف.[1].

2628. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله:همانا گروه هایی در دین افراط كرده، از آن تجاوز می كنند، همان سان كه تیر از هدف در می گذرد.[2].

2629. صحیح البخاری:ابو سَلَمه و عطاء بن یَسار نزد ابو سعید خُدْری رفتند و از وی درباره حَروریّه چنین پرسیدند:آیا از پیامبر صلی الله علیه وآله [ در این باب ]چیزی شنیده ای؟

گفت:نمی دانم حَروریه چیست؛ [ امّا] از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیدم كه فرمود:«در این امّت (و نفرمود:از این امّت)، گروهی، نمازتان را در كنار نماز خود، كوچك می شمرند؛ قرآن می خوانند، امّا این قرائت از گلوها یا حنجره هاشان فراتر نمی رود؛ از دین تجاوز می كنند، به سان در گذشتن تیز از هدف، كه تیرانداز به تیرش، پیكانش، و بند پیكانش می نگرد و در شكاف نوك پیكان تردید می كند كه آیا [ از شدت سرعت تیر] خونی به آن آویخته است یا نه!».[3].

2630. صحیح مسلم - به نقل از ابو سعید خُدْری -:پیامبر صلی الله علیه وآله از گروهی یاد آورد كه در امّت او از مردم كناره می گیرند و نشانه ظاهری شان سر تراشیدن است. ایشان بدترینِ مردم (یا از بدترینِ مردم) هستند و نزدیك ترینِ دو گروه به حق، آنان را می كُشد.[4].

2631. صحیح مسلم - به نقل از ابوذر -:پیامبر خدا فرمود:«همانا پس از من، از امّتم (یا:به زودی، پس از من، از امّتم) گروهی خواهند بود كه قرآن را قرائت می كنند و [ امّا این قرائت ]از گلوهاشان در نمی گذرد؛ و از دین بیرون می روند همانند بیرون شدنِ تیر از هدف، و دیگر به دین باز نمی گردند. آنان، بدترینِ مردم و بدترینِ موجودات اند».[5].

2632. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله:گروهی از مردم [ از دین] كناره می گیرند و بیرون می روند. پس سزاوارترِ دو طایفه[6] به حق، ایشان را می كشد.[7].

2633. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله:در امّتم دو گروه بروز خواهند كرد و از میان آن دو، دسته ای بیرون می روند؛ سزاوارترِ آن دو گروه به حق، این دسته را می كشد.[8].

2634. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله:هنگام اختلاف مردم، دسته ای [ از دین] بیرون می روند. نزدیك ترِ آن دو گروه [ اختلاف كننده ]به حق، ایشان را می كشد.[9].

2635. سنن أبی داود - به نقل از ابو سعید خُدْری و اَنَس بن مالك از پیامبرخدا صلی الله علیه وآله -:«زود است كه در امّتم اختلاف و پراكندگی پدید آید؛ گروهی كه خوبْ گفتارند و بد كردار؛ قرآن را قرائت می كنند و [ امّا این قرائت] از استخوان گردنشان در نمی گذرد؛ از دین تجاوز می كنند، همان سان كه تیر از هدف می گذرد، و باز نمی گردند، مگر آن گاه كه تیر به شكاف سرِ پیكان باز گردد [ كه مُحال است]. آنان، بدترینِ مردم و بدترینِ موجودات اند. خوشا به حال آن كس كه ایشان را بكُشد و آنان او را بكشند. آنها به كتاب خدا فرا می خوانند و هیچ بهره ای از آن ندارند. هر كه با ایشان نبرد كند، بیش از آنان سزاوار پیوند با خداست».

گفتند:ای پیامبر خدا! نشانه ظاهری ایشان چیست؟

فرمود:«سر تراشیدن».[10].

2636. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله:در آینده، گروهی می آیند كه تازه سال اند و كم خِرَد؛ بهترین گفته های مردم را می گویند، از اسلام خارج می شوند، همان سان كه تیر از هدف بیرون می آید و ایمانشان از گلوهاشان فراتر نمی رود. پس هر جا ایشان را یافتید، بكُشیدشان، كه برای كشنده آنان در آخرت، پاداشی است».[11].

2637. المستدرك علی الصّحیحین - به نقل از اَنَس -:همانا پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:«زود است كه در امّتم اختلاف و پراكندگی پدید آید؛ و زود است كه گروهی بیایند كه شما را به شگفتی وا می دارند و خود نیز از خویش در شگفت می شوند. همانا كسی ایشان را می كشد كه به خدا نزدیك تر از آنان است. [ آنان] خوب سخن می گویند و بد عمل می كنند؛ به سوی خدا فرا می خوانند و هیچ بهره ای از خدا ندارند. هر گاه ایشان را دیدید، بكشیدشان!».

گفتند:ای پیامبر خدا! ایشان را برای ما وصف كن.

فرمود:«نشانه شان سر تراشی و تسبیت است؛ یعنی موی سرشان را از بیخ می زنند» (و «تَسبیت» همان از بیخ زدن موی است).[12].

2638. مسند ابن حنبل - به نقل از سعید بن جهمان -:با خوارج می جنگیدیم و عبد اللَّه بن ابی اَوفی در میان ما حضور داشت كه غلامش به خوارج پیوسته بود. ایشان بر آن سوی رود بودند و ما بر این سوی رود. پس او را ندا دادیم:ابو فیروز! ابو فیروز! وای بر تو! این سرور تو عبد اللَّه بن ابی اَوفی است.

گفت:خوب مردی است، اگر هجرت می كرد.

عبد اللَّه گفت:این دشمن خدا چه می گوید؟

گفتیم:می گوید كه خوب مردی است، اگر هجرت می كرد!

پس عبد اللَّه گفت:آیا پس از هجرتم با پیامبر خدا دیگر بار هجرت كنم؟

سپس گفت:از پیامبر خدا شنیدم كه فرمود:«خوشا به حال كسی كه ایشان را بكشد و آنها او را بكشند! ».[13].

2639. صحیح البخاری - به نقل از یسیر بن عمرو -:به سهل بن حُنَیف گفتم:آیا شنیدی كه پیامبر صلی الله علیه وآله درباره خوارج سخنی بگوید؟

گفت:شنیدم در حالی كه به سوی عراق اشاره می كرد، فرمود:«از آن جا گروهی برون می آیند كه قرآن را می خوانند و [ امّا خواندن قرآن] از تَرقُوه شان[14] فراتر نمی رود و از اسلام تجاوز می كنند، همانند درگذشتنِ تیر از هدف».[15].

2640. شرح نهج البلاغة:خبرها فراوان نقل شده و حتّی به حدّ تواتر رسیده كه خداوندِ متعال از زبان پیامبر خویش، كُشندگانِ خوارج را وعده پاداش فرموده است.[16].









    1. صحیح البخاری:6533/2540/6، مسند ابن حنبل:11285/67/4 و ص 11648/137.
    2. مسند ابن حنبل:12615/318/4، كنز العمّال:31543/288/11.
    3. صحیح البخاری:6532/2540/6، صحیح مسلم:147/743/2.
    4. صحیح مسلم:149/745/2، مسند ابن حنبل:11018/12/4.
    5. صحیح مسلم:158/750/2 سنن ابن ماجة:170/60/1، سنن الدارمی:2344/660/2.
    6. مقصود از دو طایفه، دو طرف درگیر در جنگ صِفّین است.
    7. صحیح مسلم:152/746/2 و ص 150/745، سنن أبی داود:4667/217/4.
    8. صحیح مسلم:151/746/2، مسند ابن حنبل:11750/158/4.
    9. المصنّف، ابن ابی شیبه:34/737/8، مسند أبی یعلی:469/249/1.
    10. سنن أبی داود:4765/243/4، مسند ابن حنبل:13337/446/4.
    11. صحیح البخاری:3415/1322/3، سنن أبی داود:4767/244/4.
    12. المستدرك علی الصحیحین:2648/160/2.
    13. مسند ابن حنبل:19170/54/7 و ص 19431/106، الطبقات الكبری:301/4.
    14. یك جفت استخوان بالایی قفسه سینه.
    15. صحیح البخاری:6535/2541/6، صحیح مسلم:159/750/2.
    16. شرح نهج البلاغة:265/2.